در اندیشه پس گرفتن حرف خود هستم
منتها نمیدانم چطور مطرح کنم
عجب غلطی کردم
این هم یک اشتباه دیگه بود
کی میخوای بزرگ بشی مهران ؟
- ۹۵/۰۴/۱۲
بایگانی
- شهریور ۱۳۹۵ (۳)
- مرداد ۱۳۹۵ (۲)
- تیر ۱۳۹۵ (۱۴)
- خرداد ۱۳۹۵ (۷)
آخرین مطالب
-
۹۵/۰۶/۱۶یهویی میشه
-
۹۵/۰۶/۰۹قبول نشدم
-
۹۵/۰۶/۰۱پروفایل
-
۹۵/۰۵/۱۸راهی که عوض میشود
-
۹۵/۰۵/۰۱باید تو رو پیدا کنم
-
۹۵/۰۴/۲۱مرگ نزدیکه
-
۹۵/۰۴/۲۱خدا خودتو لعنت کنه
-
۹۵/۰۴/۲۱و این جماعت فضول
-
۹۵/۰۴/۲۰بازارش گرمه
-
۹۵/۰۴/۲۰طب صنعتی
پیوندهای روزانه
کات
۱۲
تیر۹۵
آدم از اشتباهاتش درس می گیره آقا مهران...عیب نداره...ما انسان های مدنی ای هستیم...خیلی منطقی برین باهاشون صحبت کنین و بگین به دلایلی نمی تونم ادامه بدم و فلان!به همین راحتی...چرا خودتونو عذاب می دین آخه؟ :|
پاسخ:
یعنی خاک بر سر من
یعنی خاک بر سر من
دختر مردم ضربه میخوره
کاش بتونم از پسش بر بیام
ینی اینقد وابسته شده؟
تو آشنایی این همه وابسته شدن که درست نیست...خودش باید عاقل می بود!
+ خیلی بی رحمانه گفتم آیا؟ :|
پاسخ:
راستش ایشون همکلاسی من تو دانشگاه بودن
راستش ایشون همکلاسی من تو دانشگاه بودن
8 سال و خورده ای اختلاف سنی داشتیم
من و ایشون دو ساله همو میشناسیم و توی این مدت بدون رابطه دوستی بلکه صرفا از طریق رابطه درسی با هم در ارتباط بودیم مخصوصا ترم آخر که یه تحقیق رو با هم انجام دادیم و وجهه من در نظر ایشون خوب بوده و دنبال پسری با مشخصات من برای ازدواج بودن و بقیه ماجرا رو هم که شما دخترا خودتون رو بهتر میشناسید که دخترا خیلی زود وابسته میشن
شما چون از جزییات مطلع نیستید حق دارید فکر کنید که ایشون زود وابسته شدن
آها که اینطور...پس می شناختن شما رو :)